و با هدف معرفی اسلام واقعی، مبارزه با خرافات و مبارزه علیه رژیم سفاک پهلوی و معرفی مرجعیت امام، در ایام تعطیلات حوزه راهی سفر شده و با همراهی خانواده به مناطقی از جمله بندر ماهشهر، روستای جابان و قشم و... میرفت و مشکلات و سختیها را به جان میخرید و بهدلیل تبلیغات سوء رژیم علیه روحانیت، ابتدای ورود با مشکلات عدیده مواجه شده و حتی برای تهیه آن نگاه مجبور میشدند به روستاهای اطراف مراجعه کنند. شهید شاهآبادی در سفرهای خود به مناطق مختلف گاه به روستاهایی برمیخورد که مسجد در آنجا به مکانی متروکه بدل شده بود و ایشان با تلاش بسیار ابتدا اقدام به گشایش آن و سپس از طریق همراهی با جوانان آن منطقه، در جهت جذب و گرایش آنان به مسجد و اقامه نماز جماعت گام برمیداشتند و به حضور افراد مسن و گفتن احکام شرعی برای آنان اکتفا و بسنده نمیکردند.
سالهای 49 و 50، پس از رحلت آیتالله بروجردی، عمده فعالیتها و مبارزات شهید، به تبلیغ زعامت و مرجعیت امام خمینی (ره) خلاصه شده و اگرچه ایشان در حوزه هم میتوانستند موفق باشند و خدمات علمی بیشتری از خودشان ارائه بدهند اما محور زندگی خودشان را بر مبارزه قرار میدهند و در سال 50 از قم به تهران عزیمت کرده و با ارتباط با گروههای اسلامی و مبارزه دامنه مبارزات و فعالیتهایشان را گسترش میدهند و در سال 50 پس از فرار اشرف دهقان، برای نخستین بار دستگیر میشوند و این دستگیریها و شکنجهها بارها تکرار میشود اما ایشان که مبارزه را وظیفه خود میدانستند، در زندان نیز با روحیهای سرشار از نشاط، ساکت نمانده و با اقدامات جسارتآمیز (قطع سیم رادیوی زندان و جلوگیری از پخش موسیقی مبتذل) دست به اعتراض میزدند.
شهید شاهآبادی با زیرکی و هوش بالا از تجمع مردم برای استقبال از خودشان در زمان رهایی از زندان نیز، بهعنوان حربهای در جهت اعتراض و مبارزه بهره میبرند. تمامی این فعالیتها رژیم را وادار به تبعید ایشان میکند. آنان در جهت ضربه زدن به چهره روحانیون و برای ایجاد تفرقه و جدایی بین مذاهب اسلامی، شهر بانه در کردستان که از مناطق سنینشین است را بهعنوان تبعیدگاه برمیگزینند، اما ایشان با آگاهی نسبت به این امر، از طریق ارتباط با برادران اهل سنت و ائمه جماعات شهر و حتی اقامه نماز در 14مسجدی که در شهر بانه وجود داشت، سبب خنثی شدن نقشههای رژیم شده و تأثیر عمیقی برشخصیت آنان گذاشته و محل تبعید خود را تبدیل به سنگری جدید کردند.
البته این تأثیرگذاریها از حد عامه مردم و چهرههای مذهبی فراتر رفته و حتی افراد وابسته به رژیم همچون رئیس شهربانی بانه را شامل میشد تاجایی که او به یک فرد انقلابی تبدیل میشود و بدین ترتیب عُمال رژیم متوجه میشوند که تبعید نیز نمیتواند حربهای مناسب در جهت ساکت کردن شهید شاهآبادی باشد و دستور لغو تبعید را صادر میکنند.
ایشان به محض مراجعت به تهران، مبارزات خود را از سرگرفته و نقشی بسیار برجسته در چاپ و انتشار اخبار نهضت و اعلامیههای امام خمینی (ره) بهعهده میگیرند و در سالهای آخر نهضت (سال56) که اصرار به علنی شدن مبارزه داشتند، با ماشین خود به خیابانها رفته و اقدام به پخش و توزیع نوار و اعلامیههای امام میکنند. شهید شاهآبادی که برقراری حکومتی اسلامی را در نهایت آمال و آرزوهای خویش میدانستند تا آخرین روزهای قبل از انقلاب، در زندانهای رژیم سفاک پهلوی به سربرده و پس از رهایی از زندان در سوم بهمن 57- 9 روز قبل از ورود امامخمینی(ره) به وطن- به کمیته استقبال از امامخمینی(ره) میپیوندند و در تحصن در دانشگاه، برای مقابله با اقدام دولت غیرقانونی وقت به بستن فرودگاه مهرآباد نقشی چشمگیر داشته و به همراه شهید مطهری، دستور لغو حکومت نظامی را از امام(ره) میگیرند.
ایشان پس از انقلاب، فعالیت خود را بهصورت جدی در کمیته انقلاب اسلامی، که نهادی جوشیده از متن انقلاب و مردم بود، ادامه داده و در کنار آیتالله مهدوی کنی به عضویت شورای مرکزی کمیته انقلاب اسلامی درمیآیند. همچنین، ایشان که از مؤسسین جامعه روحانیت مبارز بودند در دوره اول مجلس شورای اسلامی بهعنوان نماینده شهر تهران وارد مجلس میشوند و در عین حال نمایندگی حضرت امام در رسیدگی به امور بنیاد مستضعفان را برعهده داشت.